جمعه, فروردین ۱۰, ۱۴۰۳

گفت وگوی تعاون آنلاین با عفت رییسی، مدیر عامل اتحادیه زنبورداران کشور

۷۵ هزار زنبوردار کشور، بیمه می خواهند

تعاون آنلاین-عفت رییسی یکی از زنان کارآفرین ایرانی است که در بخش تعاون فعالیت می کند و نه فقط کسب و کار شخصی خود را دنبال می کند، که حدود ۱۰ سال است در رأس اتحادیه زنبورداران کشور هم قرار گرفته است. او در این سمت توانسته برای نخستین بار صندوق ملی زنبور عسل را با سرمایه ۲۲ میلیارد تومانی که به شکل بلاعوض از دولت گرفته شده، راه اندازی کند و نمایندگی بیش از ۲۶۰ تعاونی زنبورداری را در اختیار داشته باشد. رییسی در گفت و گو با تعاون آنلاین از امیدواری خود به تأمین بیمه های درمانی و شغلی برای بیش از ۷۵ هزار زنبوردار کشور می گوید و البته این را هم اضافه می کند که اتحادیه زنبورداران کشور کار خود را با ۴۰۰ هزار تومان سهام تعهدی اعضا شروع کرده است. گفت و گوی ما با عفت رییسی را از دست ندهید.

سرکار خانم رییسی، اگر ممکن است توضیحاتی در مورد اتحادیه زنبورداران کشور ارایه بفرمایید.

اتحادیه زنبورداران کشور، از سال ۱۳۸۵ شروع به کار کرده و شروع کار ما با ۸ اتحادیه استانی و ۴۸ شرکت تعاونی بوده است. با توجه به آزمان های ما و نیازهای بخش تولید در رابطه با اینکه تعاون باید کمک رسان و یاری رسان مخاطبین خود باشد، تلاش کردیم زنبورداران را دور هم جمع کنیم.

اعضای هیئت مدیره من را به عنوان مدیر عامل انتخاب کردند و من معتقدم همین موضوع نشان می دهد که نگاه جنسیتی در این تشکل حاکم نبوده بلکه نگاه شایسته سالارانه حاکم بوده است. من هم همواره تلاش کرده ام آنچه را که خواسته یک تشکل بوده انجام دهم. در ابتدا همه فکر می کردند اتحادیه می تواند همه مشکلات را مرتفع کند و در واقع اتحادیه را به منزله دولت به حساب می آورند، اما واقعیت این است که زنبورداری جزو مشاغل سخت و زیان آور است و به همین دلیل مطالبات زیادی پیش روی ما بود و البته ما هم با دست خالی به پیشواز این مشکلات رفتیم. در واقع ما کار را با ۴۰۰ هزار تومان سهام تعهدی اعضا آغاز کردیم، اما عشقی که داشتیم و همت و هم اندیشی ما کار را به پیش برد.

یک پارادوکس مهمی که در کشور ما و در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه وجود دارد، نگاه آنها به زنبور عسل است. علم و افراد متخصص در بخش کشاورزی و اقتصاد، زنبور عسل را از عناصر پایه، مانند آب، خاک به حساب می آورند. گرده افشانی یکی از مواردی است که به عنوان یکی از آیتم های توسعه در بخش کشاورزی به حساب می آید. یعنی شما نمی توانید بدون توجه به بخش زنبورداری بخش کشاورزی توسعه یافته و مستقلی داشته باشید. در واقع توسعه کشاورزی ارتباط مستقیمی دارد با تعداد زنبورعسل در آن کشور. خیلی ها می گویند زنبور عسل اهمیتی در مقابل مسائل مهم تر بخش کشاورزی ندارد، اما ما گریزی نداریم جز اینکه جهانی بیندیشیم و از دانش فنی و روز استفاده کنیم. همین دانش هم به ما می گوید که باید به توسعه زنبورداری توجه کنیم، اما می بینیم در برنامه ششم توسعه، حتی در یک جا هم از زنبور عسل نام برده نشده و از تعاون هم جز به صورت تیتروار و خلاصه، چیزی گفته نشده است. یعنی زنبورعسل هم مانند تعاون مظلوم واقع شده است. این در حالی است که از این ساختار که کلی برکت در آن هست و تنها راه جلوگیری از فقر و استضعاف و استفاده از سرمایه های خرد در بخش تعاون هم هست، باید استفاده شود. ما سرمایه گذاران ملی زیادی نداریم چرا که عمده این سرمایه گذاران به سمت کسب و کارهایی می روند که سود بیشتری در آنها وجود داشته باشد. کسانی که در بخش تعاون به فعالیت مشغول اند عمدتاً نه از سر ناچاری بلکه با عشق ورزی در سطح ملی قدم به این حوزه می گذارند. من خودم ۲۰ سال پیش شرکت تعاونی زنبور عسل «نحل میهن» را تشکیل دادم، آن هم صرفاً نه به دلیل کسب سود که به دلیل نیازی که به استفاده از خرد جمعی وجود داشت این کار را کردم.

به نظر شما بخش تعاون در کشور آن اندازه که باید رشد داشته است؟

در این ۲۰ سال، در ایجاد ساختارهای تعاون و حمایت از این بخش فعالیت های زیادی انجام داده ایم، اما در کشوری با ۸۰ میلیون نفر جمعیت، که چالش اصلی آن کار و اشتغال است و با فرصت و تهدیدِ همزمان سیلِ فارغ التحصیلان دانشگاهی که به دنبال کار هستند، رو به رو است، فعالیت زیادی در زمینه تعاون انجام نشده است. یکی دیگر از این چالش ها و فرصت ها، تعداد بسیار بالای فارغ التحصیلان زنِ دانشگاهی است که به جرگه بیکاران می پیوندند. در اینجا ما یک رسالت داریم و آن هم این است که تسهیل گر باشیم. من همیشه گفته ام که دولت به جای اینکه دست ما را بگیرد، بهتر است پای ما را رها کند! دولت همواره با قوانین بسیار پیچیده، ناکارآمد و ضد تولید، نگاه سنگ اندازی پیش پای تولید داشته است و فرقی هم نمی کند دولت چپ باشد یا راست. ما بیش از آموزش مردم مان، باید به آموزش بخش اداری و دولتی بپردازیم.

بخش اداری ما به تناسب رشد اقتصادی و توسعه در کشور ما، نیاموخته که چگونه مشکلاتش را با کارآفرینان و تعانگران حل و فصل کند. این در حالی است که زمانی که مثلاً به وزارت کشاورزی کشورهایی مانند هلند یا فرانسه می روید، می بینید با ۶۰۰-۵۰۰ نفر کارمند که به اندازه تعداد کارمندان یک شرکت معمولی در ایران است، به عنوان مثال بخشی از تولید شیر در جهان را بر عهده دارند. چرا آنها این اندازه تولید دارند؟ چرا و چگونه به سمت تولیدات ارگانیک رفته اند و چرا ما نمی توانیم به این نقطه برسیم؟مهم ترین چالش ما هنوز این است که چرا کلمه تعاون تنها به اندازه همین یک کلمه در برنامه ششم توسعه آمده است؟ زنبور عسل به عنوان یکی از عوامل پایه چرا جایی در برنامه ششم توسعه ندارد؟

مشکل کجا است؟ به نظر من مشکل این است که بدنه اداری و دولتی ما باید دستخوش یک دگرگونی و یک انقلاب شود، چرا که به موازات رشد و توان جامعه، این بدنه رشد نکرده است. این بدنه همگام با تقاضای رشد برای فعالیت های کارآفرینانه رشد نکرده است و حتی به دنبال سنگ اندازی و آزار و اذیت تولید کننده هم هست. این در حالی است که حتی در افغانستان، ترکیه و عراق، بابت گرده افشانی زنبور عسل، به زنبورداران یارانه هم می دهند!

ایران از این نظر پتانسیل های بسیار زیادی دارد که متأسفانه مغفول مانده اند. پرورش زنبور عسل و افزایش جمعیت زنبورها می تواند موجب جلوگیری از افزایش بیابان زایی در کشور شود که ما متأسفانه در این زمینه هم رکوردار هستیم. علاوه بر این، زنبورداری می تواند موجب افزایش پوشش گیاهی و افزایش توانایی مهار آب های سطحی شود.

در گذشته، به وسیله هلیکوپتر، در حاشیه سدها بذرپاشی انجام می شد تا جلوی ریزش دیواره سدها به داخل سد گرفته شود و به این ترتیب هزینه لایروبی سدها کاهش پیدا کند، اما اکنون با نیروهای قهریه جلوی ورود به حاشیه سدها را می گیرند. همین نگاه موجب شده که در بسیاری از روستاهای کشور، امروز از زنبورداران پول دریافت شود. باغداران و مرتع دارن پول می گیرند. این در حالی است که مشاهده می کنیم حمایت از تولید نه تنها افزایش پیدا نکرده که هر جا پول کم می آورند می آیند و به انحاء مختلف از تولید کننده می گیرند. به عنوان مثال، در بحث بیمه زنبورداران، قرار بود در سال ۱۳۸۹، از محل هدفمندی یارانه ها، برای ۴۵ هزار زنبوردار کشور که فاقد هرگونه بیمه ای هستند، ده بیست و هفتم آن را دولت پرداخت کند. وظیفه دولت هم هست، چرا که هر دولتی باید از اقشاری که حمایتی ندارند، حمایت کند. هر چند در این مدت بیمه سلامت ایجاد شد که بیمه بسیار خوبی هم بود، اما باز هم این بیمه شامل حال ما نشد.

یعنی در واقع الان زنبورداران بیمه شغلی ندارند؟

نه، زنبورداران هیچ بیمه ای ندارند و حتی بیمه ای که داشتند هم توسط سازمان تأمین اجتماعی قطع شد. ما در کارگروه ها این مسأله را طرح کردیم و گفتیم به این دلیل که ما هیچ گونه یارانه ای دریافت نمی کنیم، نیمی از ۷۵ هزار زنبوردار کشور را بیمه کنند. نه تنها ما را بیمه نکردند، که بیمه روتین را هم قطع کردند. ماده قانونی مشمئز کننده ای هم وجود دارد که می گوید هر زنبورداری تا پیش از سال ۱۳۸۹، حتی یک روز هم بیمه بوده، دیگر نمی تواند از این لطف دولت و از این از این بخشودگی استفاده کند. به همین دلیل ۹۰ درصد از زنبورداران ما فاقد بیمه هستند. هم دولت قبل قول داد که این مسأله را حل و فصل کند و هم در دولت تدبیر و امید، آقای دکتر ربیعی قول پیگیری این موضوع را دادند. اما متأسفانه شرایط به گونه ای پیش رفته است که حتی علی رغم تصویب قانون هدفمندی یارانه ها در سال ۱۳۸۹، قانون بیمه زنبورداران عطف به ماسبق شد و مبنای قانونی به سال ۱۳۸۸ برگردانده شد.

این در حالی است که زنبورداری که در کشورهای ترکیه، عراق و افغانستان یارانه گرده افشانی می گیرد، در کشور ما اگر فوت کند یا به سنین پیری پا بگذارد، هیچ حمایتی از او نمی شود. همین پرداخت ها در قبال گرده افشانی توسط زنبورها در آمریکا به حدود ۲۵۰ دلار می رسد.

این پرداخت ها در کشورهایی که مثال زدید به چه شکل اختصاص پیدا می کنند؟

پرداخت ها به این شکل است که مزرعه داران، مرتع داران و یا باغداران، به زنبوردار مراجعه می کنند و از او می خواهند با توجه به وسعت زمین آنها که مثلاً ۱۰۰ هکتار مساحت دارد، کندوهای زنبور خود را در آن زمین ها قرار دهد. مزرعه دار در مقابل این کار، به ازای هر کندو ۱۵۰ تا ۲۵۰ دلار به زنبوردار پرداخت می کند. این چتر در اینجا دقیقاً بر عکس است! زمانی که زنبوردار کندوهایش را به یک روستا می برد، روستایی ها و شورای روستا از او می خواهند به آنها پول پرداخت کند، آن هم به این بهانه که شما وارد روستای ما شده اید و باید هزینه بپردازید.

اینجا است که صدا و سیما و رسانه هایی که هر روز از پول مالیات مردم به تبلیغ خوراکی های مضر می پردازند، وظیفه دارند عسل را هم تبلیغ کنند و به مردم اطلاع رسانی کنند که زنبور عسل گونه مهاجمی نیست و اتفاقاً برای کشاورزان و باغداران منافعی هم دارد. به عنوان مثال، در برخی از باغ های سیب در دماوند طرحی به شکل آزمایشی اجرا شده بود که نتیجه آن نشان می داد وجود تنها ۴ کندوی زنبور عسل در یک باغ یک هکتاری، برداشت محصول را از ۴۰ تن، به ۱۲۰ تن افزایش می دهد. تحقیقات دیگری که در کشور ما انجام شده هم نشان می دهد که زنبورها با عمل گرده افشانی می توانند تا ۹۰ درصد بازده تولید محصولات کشاورزی را افزایش دهند. این فرصتی است برای طبیعت که هزینه ای هم ندارد.

خانم رییسی به نظر شما دلیل عدم حمایت دولت از زنبورداران چه می تواند باشد؟

ببینید، ما هم اکنون در کشور چیزی در حدود ۷ میلیون کندوی زنبور عسل داریم اما تعداد کندوهای بیمه شده مان از ۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار کندو تجاوز نمی کند. دلیل این موضوع این است که صندوق بیمه محصولات کشاورزی با بهانه اینکه منابع مالی ندارد، از بیمه زنبورداران سر باز می زند. از طرف دیگر، سازمان تأمین اجتماعی هم زنبورداران را بیمه نمی کند.

با این همه ما تلاش کرده ایم با همه کم لطفی ها، این صنعت را سر پا نگه داریم. زنبورداری به نظر من مصداق بارز اقتصاد مقاومتی است، چرا که هیچ نیازی به واردات از خارج برای این صنعت وجود ندارد. ما هم اکنون ۲۶۰ تعاونی زنبورداری در کشور داریم و ۲۲ اتحادیه استانی هم در این زمینه فعال هستند. ما تنها تشکلی هستیم که پروانه های مورد نیاز صنعت را، به کمک معاونت امور دام وزارت جهاد کشاورزی، خودمان صادر می کنیم، چرا که اعتقادمان این است که اتحادیه مرکزی باید این توانایی را داشته باشد.

در مورد صندوق ملی زنبور عسل کشور هم توضیح می فرمایید؟

صندوق ملی زنبور عسل کشور، صندوقی است مختص زنبورداران که حدود ۲۲ میلیارد تومان سرمایه دارد. با این همه، این رقم تنها ۶ درصد از ۱۳۰۰ میلیارد تومان سرمایه در گردش سالیانه صنعت زنبورداری را تشکیل می دهد. اما ما با همین رقم هم فعالیت های زیادی را عملی کرده ایم و نظرمان این بوده که تشکل ها باید دست شان در جیب خودشان باشد تا اینکه بخواهند به دنبال بانک ها بدوند. این صندوق علاوه بر این به زنبورداران کمک می کند که با تأمین وجوه مورد نیازشان، از فروش مال به سلف فروش ها خودداری کنند. ما در زمینه برندسازی محصولات هم فعالیت هایی داشته ایم و عقیده داریم تمام زنجیره تولید محصول عسل باید عضو این صندوق باشد.

احداث آزمایشگاه مرجع عسل به عنوان یکی از زیرمجموعه های اتحادیه هم یکی دیگر از فعالیت های ما بوده است و به نظر من این اقدامات برای تشکلی که کارش را با ۴۰۰ هزار تومان پول شروع کرده است، قدم های کوچکی نیستند.

سرمایه صندوق ملی زنبور عسل را هم خود اعضا تأمین کرده اند یا با استفاده از وام و تسهیلات موفق به انجام این کار شده اید؟

صندوق ملی زنبور عسل تنها صندوق تخصصی در کشور است که ۹۰ درصد از سرمایه آن به صورت بلاعوض توسط دولت تأمین شده است و آورده سهامداران و اعضای صندوق کمتر از ۱۰ درصد از کل سرمایه صندوق بوده است. این نشان دهنده قدرت چانه زنی ما هم هست. من به عنوان نایب رییس و ایده پرداز این صندوق، امیدوارم روزی برسد که بتوانیم توسط این صندوق، ۲۰ درصد از سرمایه در گردش صنعت زنبورداری کشور را تأمین کنیم. بحث دیگری هم که در این صندوق دنبال می کنیم، بحث ایجاد شبکه ای از تولید کننده ها، کندوسازان و پرورش دهندگان زنبورهای ملکه است. علاوه بر این، در بحث آموزش هم ما دوره هایی را برای افزایش تولید محصول و تولید ژل رویال، گرد گل و پرورش ملکه را داریم. فروش ژل رویال در چین، در سالهای گذشته، با فروش نفت ایران به قیمت ۱۵۰ دلار برابری می کرد و این نشان می دهد که چه بازار گسترده ای در این زمینه وجود دارد.

ما افزون بر این، اولین تشکلی هستیم که آزمایشگاه تخصصی خودش را ایجاد کرده است. مردم علاقه مند هستند که ما به عنوان مرجع، عسل خوب را به آنها معرفی کنیم و ما در آزمایشگاهی که احداث کرده ایم، نمونه های عسل را از زنبورداران و خود مردم دریافت می کنیم. عسل ایران جزو معدود محصولات کشور است که خواص دارویی دارد، هر چند در اینجا هم مانند صنایع دیگر افراد سوداگر وجود دارند.

نظرتان در مورد فعالیت زنان در عرصه اشتغال در تعاونی ها چیست؟

من خوشحالم که در جامعه مردسالاری که همه فکر می کنند زنان از عهده بسیاری از کارها بر نمی آیند، ما تشکلی هستیم که نه بر اساس جنسیت که بر اساس شایسته سالاری فعالیت می کنیم. من هم به عنوان یک زن در هر جایی که جایگاه تولید در رابطه با کشاورزی وجود داشته باشد حضور خواهم داشت.

فعالیت زنان در همین عرصه ها موجب شده که تعاونی ها هم رنگ دیگری به خود بگیرند، چرا که تعاونی تنها یک تشکل اقتصادی نیست، بلکه تجمعی از افراد است که برای جامعه و تشکل خود اهمیت قائل هستند. این نکته هم برای من عجیب است که در حالی که تعاون در قانون اساسی به عنوان یکی از سه رکن اقتصاد کشور شناخته شده، سهم بسیار کمی از اقتصاد کنونی ایران دارد. این در حالی است که تعاونی ها می توانند برای بسیاری از جوانان مطلع ما که تنها مشکل آنها تأمین مالی است، شغل ایجاد کنند. این هم مایه تأسف است که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، عمدتاً بر بحث کار متمرکز شده است و نه بر بخش تعاون. البته ما کاملاً خوشبین هستیم که وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی، جناب آقای دکتر ربیعی، برای بهبود این وضعیت تلاش کنند.

عسل ایران در جهان چه جایگاهی دارد؟

متأسفانه چندین سال است که طبیعت با ما سر ناسازگاری داشته و تولید عسل را در ایران کاهش داده است اما با این همه ما در جایگاه هشتم تولید عسل در جهان ایستاده ایم. ریزگردهایی که بسیاری از نقاط کشور را در بر می گیرند و حتی تا استان مازندران و فیروزکوه هم آمده اند، تولید عسل را در زنبورستان های ما به شدت کاهش داده اند. ما باید تلاش کنیم تا کنوانسیون های بین المللی برای مبارزه با ریزگردها را به سرانجام برسانیم تا تلفات زنبورها کاهش پیدا کند، چرا که ریزگرد موجب می شود شهد گل حالت اسیدی پیدا کند و به همین دلیل زنبورها در جمع آوری این شهدها دچار مشکل می شوند. اما به هر حال با توجه به تعداد زنبورداران و کندوهای ما، به هیچ وجه نیاز به واردات عسل نیست و ما در این زمینه خودکفا هستیم. دولت البته باید در زمینه صادرات عسل نظارت داشته باشد تا عسل مرغوب صادر شود، اما نیازی به مداخله نیست و خود تشکل ها می توانند بازارها را کنترل کنند. دولت اما به عنوان مثال می تواند در مورد درخت کاری در کمربند سبز اطراف شهرها، با کاشت درخت هایی که زنبوردوست باشند، هم به تولید عسل کمک کند و هم از گرده افشانی به کمک فعالیت زنبورها بهره ببرد. تغییرات اقلیمی و به هم خوردن فصول هم موجب اختلال در فعالیت زنبورها شده است و این تولید عسل را کاهش می دهد.

اگر نکته ای باقی مانده است بفرمایید.

من می خواهم به یاد شهید دکتر بهشتی که بنیانگذار بخش مربوط به تعاون در اقتصاد ایران بودند، به میثاقی که ما تعاونگران با کشورمان داشته ایم اشاره کنم. بخش تعاون انسان محور است و نه سرمایه محور و من معتقدم باید به اصول این بخش بازگردیم تا اگر فرصتی دست داد و سال آینده هم گفت و گویی داشتیم، مشکلات بخش تعاون مرتفع شده باشد. یکی از همین موضوعات، حذف مالیات بر ارزش افزوده در بخش تعاون است. در برخی از بخش ها تا سه مرتبه از تعاونی ها مالیات بر ارزش افزوده اخذ می شود و این در حالی است که تعاونی ها بدهی مالیاتی ندارند اما چون فعالیت هایشان عمدتاً خرد است، با مالیات بر ارزش افزوده، مشکلات بسیاری برای آنها ایجاد می شود. اخذ این مالیات در واقع هزینه تولید را بالا می برد و موجب می شود این بخش نتواند رشد کند.

 

 

 

4 دیدگاه ها

درج دیدگاه