اکثر مردم فکر می کنند کسانی نزد روانشناس میروند که یا دیوانه باشند و یا اینکه دچار یک بیماری حاد روانی باشند . این طرز تفکر متاسفانه در قشر تحصیلکرده هم وجود دارد . اما باید بگوییم با توجه به تعریفی که از طرف سازمان جهانی بهداشت (WHO)آورده شده است و بهداشت را جلوگیری از […]
اکثر مردم فکر می کنند کسانی نزد روانشناس میروند که یا دیوانه باشند و یا اینکه دچار یک بیماری حاد روانی باشند . این طرز تفکر متاسفانه در قشر تحصیلکرده هم وجود دارد . اما باید بگوییم با توجه به تعریفی که از طرف سازمان جهانی بهداشت (WHO)آورده شده است و بهداشت را جلوگیری از ابتلاء مردم به بیماری و رسیدن به سلامتی است . در این راه – یعنی جلوگیری ازابتلاء به بیماری – پسندیده ترین راه پیشگیری است چه دربعد جسمانی و چه در بعد روانی .
لذا این یادداشت برای هرچه بیشتر و بهتر آشنایی با مقوله ی بهداشت – با تاکید بر بهداشت روانی – و همچنین با رویکرد به این مورد که چنانچه در پی بهداشت روانی نباشیم ممکن است عدم رسیدگی به بهداشت روانی چه عواقبی در طول زندگی برای ماداشته باشد تدوین شده است .
تعاریف بهداشت روانی
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را اینگونه تعریف میکند: “بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای روانی و جسمی ، بهداشت به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست.”
بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با “عملکرد فردی – اجتماعی” و آسیبهای روانی – اجتماعی” دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامههای متعدد بهداشت روانی در سه بعد ” پیشگیری ، درمان و توانبخشی” میشود این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیتهای بهداشت روانی است.
عوامل موثر بربهداشت روانی
عواملی همچون : “عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و… از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.
ابعاد بهداشت روانی
پیشگیری نوع اول (Primary Prevention)
هدف این نوع از بهداشت روانی با برنامههای آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و…)، برنامههای بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامههای تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستمهای حمایت اجتماعی (نظیر بیمههای درمانی ، ایجاد و حمایت از گروههای محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)” نمونههای پیشگیری نوع اول میباشد.
پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention)
هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریهها و اقدامات درمانی نظیر “دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و …” در قالب این بعد از بهداشت روانی قرار میگیرد.
پیشگیری نوع سوم
هدف این پیشگیری ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از تواناییهای از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونهای مفید و سازنده به زندگی “خانوادگی ، اجتماعی و شغلی” خود باز گردد. در واقع برنامههای این بعد با “توانبخشی” (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال یا بیماری(ا ختلال روانی مرحله ای قبل از بیماری است بدین معنی که اختلال روانی را نوعی از تغییر در حالت طبیعی کارکرد روان دانسته که ممکن است آنقدر کم باشد که بروز نکند- اما چنانچه رسیدگی نگردد می تواند خود دلیل بیماری روانی بشود )در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل میکند.
دلایل مراجعه نکردن بعضی از افراد به روانشناس و مشاور
از دلایل مهم در مراجعه نکردن بسیاری از مردم به روانشناس این است که اختلالات روانی را موردی برای رسیدگی نمی دانند.
در برخی موارد افراد اصلا اعتقادی به مسائل روانشناسی ندارند و برای مثال افسردگی شان را نوعی تنبلی و بی مسئولیتی می دانند .
یکی از باور های نادرست دیگر نیز این است که “غیر از بیماری های واگیر تقریبا هیچ بیماریای وجود ندارد که درمان قطعی داشته باشد”. در حالی که بیماری هائی همچون میگرن یا فشار خون نیز درمان قطعی ندارداما قابل پیشگیری و کنترل هستند . به بیان دیگر بسیاری از بیماری ها فقط قابل کنترل است و درمان صد درصد ندارد و اختلالات روانی هم از این ماجرا مستثنی نیستند.
مراجعه نکردن به روانشناس چه عواقبی دارد؟
اهمیت دادن به سلامت روان مانند اهمیت دادن به سلامت جسم مهم است برای مثال فرد مضطربی را در نظر بگیرید، فرد مضطرب در هنگام غذا خوردن با سرعت غذا را می بلعد که این نوع غذا خوردن باعث می گردد تا فرد دچار انواع بیماریهای گوارشی بشود و در پی آن نیاز به مراجعه به پزشک پیدا کند، حال فرد دیگری را در نظر بگیرید که مضطرب نیست و به آرامی غذای خود را میل می نماید، بدن به درستی اعمالش را انجا می دهد وفرد همواره در یک سیکل راحت و درست زندگی می کند .
لذا با توجه به صنعتی شدن و مسائل دیگر اجتماعی که گریبانگیر انسان قرن ۲۱ می باشد و شیوع انواع اختلالات روانی در جوامع در این قرن – که جزء اجتناب ناپذیر زندگی در این قرن میباشد- می توان با مراجعه به موقع به روانشناس مشاور برای برطرف نمودن اختلالات روانی گریبانگیر و یا مشکلات روحی و استرس ها اقدام نمود . اینجاست که اهمیت بهداشت روان به مانند اهمیت به بهداشت جسم نمایان می گردد .
به عبارتی اهمیت روانشناس در سلامت روان به میزان اهمیت پزشک در سلامت جسم است – عقل و روان سالم در بدن سالم و بالعکس
عدم مراجعه مردم به روانشناس علاوه بر تشدید اختلالات روانی و بروز بیماری های جسمی( بیماریهای سایکوسوماتیک) – بیماریهای جسمی که منشاء روانی دارند مانند بیماری های زخم معده – زخم اثنی عشر و… که برای درمان این بیماریها باید هم زمان با درمانهای جسمانی به درمانهای روانی آن هم پرداخت و هرکدام از راههای درمانی به تنهائی چاره ساز نیستند – موجب بروز آسیب های اجتماعی خواهد شد. اگر مراجعه به روانشناس در زمینه روان و سلامت روانی در بین جامعه جا نیفتد شهروندان برای حل مشکلاتشان روبه مواردی می آورند که اساس علمی ندارد مانند مراجعه به دعا نویسان و رمالان .
باید فرهنگسازی کنیم
با توجه به آخرین آمار منتشرشده از سوی مراجع قانونی که ۲۱.۱ درصد مردم کشورمان اختلالات روانی دارند بهتراست هرچه سریعتررسانه ها باید با اتخاذ تدابیری و با استفاده از نظرات اساتید روانشناس و مشاور نسبت به فرهنگ سازی مراجعه مردم به روانشناس ( مشاور) اقدام نمایند تا این امر بصورت یکی از امور زندگی در جامعه نهادینه گردد.
خانواده ها می بایست همانگونه که به پزشک عمومی مراجعه می نمایند به روانشناس و مشاور نیز مراجعه کنند . البته باید توجه داشت افراد برای مشاوره و رفع مشکلات روانشناختی به روانشناسان یا مشاورین دارای مدرک تحصیلی مرتبط و دارای مجوزاز سازمانهای ذیربط – منظور از سازمانهای مرتبط مانند سازمان نظام روانشناسی و مشاوره می باشد – مراجعه نمایند .
اگر فرهنگ مراجعه به روانشناس و مشاور در جامعه تقویت شوداز خیلی از معضلات اجتماعی و هزینه های بی سرانجام جلوگیری خواهد شد .
نیاز به مشاور در مراحل زندگی
ما در همه مراحل چه در انتخاب شغل و چه در انتخاب همسر و… نیازمند مشاوره و روانشناسی هستیم.
مشاوره و خدمات روانشناسی فرایند یاری رساندن است که با اهداف زیردر مراحل مختلف زندگی انجام می گیرد :
۱- اتخاذ یک تصمیم معقول و مناسب . ۲- کشف راه حل مناسب . ۳- مواجهه با یک بحران .
مشاوره ارتباطی دو طرفه بین یک مراجع ( داوطلب ) و یک مشاور است که در آن نیازها ، دانش و نگرش مراجع (داوطلب ) به تناسب موضوع مورد ارزیابی قرار گرفته و مشاورروانشناس برآن اساس به مراجع ( داوطلب ) در تصمیم گیری صحیح و عمل به آن کمک می نماید .
آیا می توان مهارت های روانشناسی را از روی کتاب یا اینترنت فرا گرفت؟
اگر بخواهیم به بهداشت روانی و سلامت روان مطلوب برسیم، حتما باید به صورت حضوری مهارت های روانشناسی را یاد بگیریم تا مشکلاتمان را حل کنیم. همانگونه که برای رانندگی به آموزش های عملی نیاز است، برای فراگیری مهارت های مقابله با بحران یا تفکر منطقی، کتاب خواندن، اینترنت و حضور در یک سخنرانی روانشناسی کارساز نیست، بلکه حتما باید یک دوره تخصصی با حضور متخصص برای آن برگزار شود.
و باز تاکید می کنم : ما در همه مراحل زندگی نیازمند مشاوره و خدمات روانشناسی هستیم
- محمدباقر سبط الشیخ
- کارشناس ارشد روانشناسی
- مدیر روابط عمومی معاونت تعاون ، وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی
اصلا آشتی نمی کنیم خودشون هزارتا مشکل دارند
اصلا آشتی نمی کنیم خودشون هزارتا مشکل دارند