یکشنبه, آذر ۴, ۱۴۰۳

منابع مادی و معنوی تعاونی‌‎ها

منابع مادی و معنوی تعاونی‌‎ها نهضت تعاونی دو وجه دارد. یک وجه نگاهی خشک به داخل و متوجه این است که چگونه تعاونیها می‌توانند روز به روز کارآمدتر شوند: وجه دوم، اندیشمندانه، به بیرون نظر دارد و متوجه این است که چگونه مردم بیشتری مزایای فعالیت‌های تعاونی را در می‌یابند. این وجه به صدقات خیریه […]

منابع مادی و معنوی تعاونی‌‎ها نهضت تعاونی دو وجه دارد. یک وجه نگاهی خشک به داخل و متوجه این است که چگونه تعاونیها می‌توانند روز به روز کارآمدتر شوند: وجه دوم، اندیشمندانه، به بیرون نظر دارد و متوجه این است که چگونه مردم بیشتری مزایای فعالیت‌های تعاونی را در می‌یابند. این وجه به صدقات خیریه اعتقاد ندارد، بلکه می‌خواهد تعداد روزافزونی از مردم به خودشان کمک کنند و این که این کمک به وابستگی نینجامد.
درک ارزش یک تعاونی که خوب اداره می‌شود آسان است. مزایای آن در هر بازدید به چشم می‌خورد: صورت‌های مالی مشارکت مالی را نشان می‌دهد؛ اعضای تعاونی، ثبات آن را گواهی می‌دهند. به همین ترتیب می‌توان تعاونیهای بزرگ‌تری را ارزیابی کرد که قسمت اعظم درآمد عضو را تأمین می‌کند. مثل تعاونی بازاریابی محصولات کشاورزی.

ایجاد رابطه با اتحادیه‌های تعاونی که بیمه، خدمات مالی یا عمده‌فروشی را عرضه می‌کنند مشکل‌تر است. این تعاونیها، دورتر و قدری غیر شخصی‌ترند، برخی حتی می‌توانند تصور کنند بدون آنها موفق می‌شوند.

اما آینده تعاونیها به عهده هر دو نوع سازمان است. تعاون‌گران همیشه باید کاری کنند که تقویت سازمان‌های آنها را تضمین کند. آنها همچنین باید راه‌های بیشتری پیدا کنند که نیروی خودشان را با نظام‌های منسجمی که بتوانند در سطح ملی، منطقه‌ای و حتی بین‌المللی اعمال نفوذ کند، پیوند بزنند. انجام این کار به بینش و اتخاذ تصمیمات مشکلی نیاز دارد.

نیاز به ترکیب محتاطانه منابع، کم و بیش روشن است. مثلا تغییر فنی، ناگزیر، ولی پر هزینه است. اگر تعاونیها قرار است استقلال خود را حفظ کنند، لازم است به طور دسته‌جمعی  سرمایه‌گذاری کردن را بیازمایند تا همه از مزایای آن برخوردار شوند.

دیگر مثال روشن، فرصت سرمایه‌گذاری تعاونیهای مختلف برای ایجاد صنایع غذایی در شرکت‌های مختلط است. به ناچار و به درستی، بیشتر امکانات بسیج منابع، ابتدا در سطح محلی یا ملی حاصل می‌شود. برای انجام درست چنین فعالیت‌هایی لازم است نظم هوشیارانه کاری رعایت شود، نبایستی آنها را به عنوان «یک چیز خوب» یا عمل خیر برای این یا آن طرف انجام داد. نکته مهم این است که تعاونیها باید به دقت توجه کنند چگونه بهتر می‌توانند منابع خود را یک کاسه کنند تا از پول اعضاء بهترین استفاده را کرده باشند.

همین امر در سطح بین‌المللی نیز مصداق دارد. اگر قرار است تعاونیها به عنوان نیروی جهانی رشد کنند، لازم است درباره تعداد بیشتری شرکت مختلط در داخل یک بخش معین یا بخش‌های مکمل مداقه کنند. لازم است با دقت بیشتر بیازمایند که چگونه ممکن است نیروهای این طرف و آن طرف مرزهای ملی به یکدیگر بپیوندند.

از اندیشه پیرامون چگونگی وحدت منابع تعاونیها به این طرق، سؤالات بسیاری به وجود می‌آید:

آیا تولیدکنندگان کالاهای مشابه در نقاط مختلف جهان نباید با دقت بیشتری راه‌هایی را جستجو کنند که منجر به وحدت آنها و کسب نظارت بیشتر بر فرایند تولید محصولاتشان شود؟ آیا باید آن بخش از اقتصاد جهانی را در دست‌های شرکت‌های چند ملیتی رها کنند؟ آیا نهادهای مالی تعاونی نباید اندیشه خود را وقف چگونه ایجاد کردن یک نظام مالی تعاونی بین‌المللی کنند؟ آیا در اکناف جهان مجالی برای روابط عملی متقابلاً مفید بین تعاونیهای تولید و توزیع وجود ندارد؟

نهضت بین‌المللی تعاون، از طرفی پس‌اندازکنندگانی دارد که مایلند وجوه خود را قرض دهند و از سویی مردم شایسته‌ای می‌خواهند وام بگیرند؟ پس‌اندازکنندگانی که مایلند سرمایه‌گذاری کنند و تولیدکنندگانی که می‌خواهند رشد کنند؟ آیا راه‌هایی وجود ندارد که این مردم را به شیوه‌ای متقابلاً مفید و اقتصادی گرد هم آورد؟

لازمه کارآیی در آینده، همکاری بیشتر تعاونیها با یکدیگر، درک بیشتر رهبران از لزوم نظارت محلی و نیز این نکته است که چه فعالیت‌هایی می‌تواند به طور مشترک انجام شود. موفقیت در کارهای داخلی به تنهایی کافی نیست.

اهمیت تأمین مالی

رهبران و اعضاء تعاونی می‌توانند با این فکر تسلی خاطر داشته باشند که عملکرد سالیانه مساعد در بلندمدت، برای سازمانشان امنیت کافی به ارمغان می‌آورد. اولین مسؤولیت یک تعاونی تضمین ظرفیت آن برای ادامه خدمت به اعضاء است. بنابراین تعاونیها چه در سطح محلی و غیر آن، باید ذخایر کافی برای آینده خود فراهم کنند و اطمینان حاصل کنند اعضاء آنها می‌دانند که در سلامت مالی سازمان خود مسؤولیتی بر عهده دارند.

تعاونیها همچنین باید سهم خود را در پشتیبانی از سازمان‌های تعاونی که بدانها وابسته‌اند ادا کنند. هنگامی که آن ثبات تأمین شد، آن گاه تعاونیها می‌توانند مزایای خود را به اعضاء تخصیص دهند. سپس می‌توانند کمک‌هایی را بررسی کنند که سازمان‌های آنها باید به توسعه عمومی نهضت تعاونی، مصالح عمومی اعضاء یا پیشرفت جوامع محلی خود اختصاص دهند.

به علت نیاز فزاینده به سرمایه در بسیاری از تعاونیها، تخصیص وجوهی از مازادها یا منافع سالیانه غالباً کافی نخواهد بود. تعاونیها بیش از پیش مجبورند راه‌های ابتکاری برای تأمین وجوه بیشتر جستجو کنند و در درجه اول باید اعضاء را در نظر گیرند.

تعاونیها در استفاده از اعضاء برای تأمین سرمایه عموماً اهمال می‌کنند. برای اعضاء نامعقول نیست انتظار داشته باشند که آنها باید در تعاونیهای خود مرتب سرمایه‌گذاری کنند و معقول است که از سرمایه‌گذاری خود در تعاونی حداقل انتظار یک بازده تأخیری داشته باشند.

تعاونیها می‌توانند با شرکت‌های خصوصی و دولت‌ها تلاش‌های مشترکی جهت تأمین وجوهی که برای ابتکارات جدید خود یا افزایش نفوذ در یک صنعت معین لازم دارند، به عمل آورند. این ترتیبات، مثل هر اقدام دیگری که «سرمایه» بیرونی را به داخل تعاونی می‌آورد، نباید به قیمت قربانی کردن خود گردانی تعاونیها یا ظرفیت اعضاء برای اداره دموکراتیک سازمان خود تمام شود.

تعاون‌گران همچنین باید دقت بیشتری صرف چگونه فراهم کردن ذخایر مشترک از وجوهی کنند که محتاطانه اداره شده و بتواند صرف توسعه تعاونیهای موجود و خصوصاً تعاونیهای جدید شود. این کار راحتی نیست. این نوعی از استقراض است که نیاز به انضباط و مقررات خاص خود دارد، جزء امور خیریه نیست و باید با احتیاط هدایت شود. با این همه اگر قرار باید نهضت تعاونی در قرن بیست و یکم به راستی کارآمد شود، ضرورت کامل دارد.

برنامه‌ریزی بلندمدت

گردآوری منابع و ایجاد بنیه مالی متضمین تعهد به راهبردهای بلندمدت است. این راهبرها از نوعی انضباط خبر می‌دهند که به آسانی حاصل نخواهد شد، و در واقع تنها عناصری نیست که در تفکر راهبردی دخالت داشته باشد.

تعاون‌گرانی که از طریق تعاونیهای خود عمل می‌کنند، نه تنها به بقا بلکه همواره باید به توسعه سازمان‌های خود بیندیشند. این اقدام یعنی همکاری مؤثر برای تضمین این امر که دولت‌ها با کل نهضت تعاونی، همانند اجزاء آن، عادلانه رفتار می‌کنند.

علی‌رغم محدود شدن نقش دولت‌ها در آینده قابل پیش‌بینی، اشتباه خواهد بود که اهمیت مقررات و خط‌مشی‌های دولتی در تعیین سرنوشت سازمان‌های تعاونی دست کم گرفته شود. در جهان معاصر، این اقدام همچنین، به معنای مقاومت در برابر کوشش‌های برخی قانون‌گذاران برای یک کاسه کردن تعاونیها با شرکت‌های سرمایه‌داری به هنگام قانون‌گذاری مؤثر است.

تفکر راهبردی همچنین به معنی حصول اطمینان از این امر است که اتحادیه‌ها و سازمان‌های مرکزی تعاون که به عنوان پیام‌رسانان تعاونیها خدمت می‌کنند توجهی را که شایسته آنند و منابعی را که لازم دارند، کسب کنند. بسیاری از تعاونیها با کمک‌های مالی از چنین سازمان‌هایی حمایت می‌کنند، اما ابعاد وسیع‌تری را که چنین سازمان‌هایی فراهم می‌کنند در برنامه‌ریزی‌ها و فعالیت‌های محوری خود نمی‌گنجانند این اشتباه بدان معناست که از پول هزینه شده آن طور که باید و شاید به طور کارآمد استفاده نمی‌شود.

اما فراتر از همه، تفکر راهبردی ملاحظه این مسأله است که چگونه مزیت عضویت، تشخیص تعاونی، اختیار مردم، ترکیب منابع و ذخایر سرمایه، به مؤثرترین وجهی آرایش پیدا می‌کند. این امر مجسم می‌کند که در چه مورد می‌توان محتاطانه کوشید و دسته‌جمعی به اتمام رساند.

مشکلات آینده

نهضت تعاونی دو وجه دارد. یک وجه نگاهی خشک به داخل و متوجه این است که چگونه تعاونیها می‌توانند روز به روز کارآمدتر شوند: وجه دوم، اندیشمندانه، به بیرون نظر دارد و متوجه این است که چگونه مردم بیشتری مزایای فعالیت‌های تعاونی را در می‌یابند. این وجه به صدقات خیریه اعتقاد ندارد، بلکه می‌خواهد تعداد روزافزونی از مردم به خودشان کمک کنند و این که این کمک به وابستگی نینجامد.

در این جا پنج روند خاص آشکار می‌شود: اول رشد باور نکردنی خانواده بشریت است. در شروع قرن بیستم ۲ میلیارد نفر هم روی زمین زندگی نمی‌کردند، در پایان قرن، جمعیت جهان به حدود ۶ میلیارد بالغ شد، برآورد می‌شود این رقم تا سال ۲۰۵۰ به حدود ۱۰ میلیارد نفر برسد. تقاضای مایحتاج اولیه، غذا، مسکن، کار و تسهیلات بهداشتی این جمعیت فزاینده، خلاقیت بشر را در علوم و فنون محک خواهد زد، فراتر از آن، ما را مجبور خواهد کرد روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را چنان سازمان دهیم که مردم دارای منابعی برای خرید یا تولید دسته‌جمعی آن چه نیاز دارند، باشند.

روند دوم، تراکم نیروی اقتصادی، در دست‌های بسیار ثروتمند در اکناف جهان است، روندی که مسأله مبارزه فزاینده بین‌المللی با فقر را زیر ذره‌بین خواهد برد. و این کار در اکناف جهان صورت خواهد گرفت. ظرفیت افراد، حتی گروه‌ها، جوامع محلی و ملل در جهت تأثیر بر تغییرات اقتصادی مؤثر بر آنها کاهش می‌یابد، شکاف بین غنی و فقیر در بسیاری از کشورهای جهان بیشتر می‌شود. توده‌های فزاینده مردمی که به نحوی دلخراش در فقر بسر می‌برند در بسیاری از کشورهای جنوبی خواستار سهم عادلانه‌تری از منابع دنیا خواهند شد، کما اینکه صفوف فزاینده‌ای از بینوایان جوامع صنعتی، چنین خواهند کرد. به علاوه طبقه متوسط در جوامع صنعتی، کوچک می‌شود، امنیتی که زمانی توسط اتحادیه‌های صنفی و کارگری به آنها عرضه می‌شد، دیگر مانند گذشته حتمی نیست.

فشار جمعیت، حرکت لجام گسیخته سرمایه و تولید در اکناف جهان، سوء استفاده از علم و فن و اشتیاق به تولید بیشتر کالا بدون توجه به عواقب آن، سومین روند مهم (بحران در چگونگی رفتار انسان‌ها با محیط زیست خود) را به وجود آورده است. تأمین آب پاکیزه به یک معضل آزاردهنده تبدیل می‌شود، وخامت لایه ازن باید مایه هشدار همه ما باشد، قسمت اعظم غذایی که روزانه در اکناف جهان مصرف می‌شود آلوده است، ذخایر ماهی که زمانی بی‌پایان به نظر می‌رسید دیگر ناوگان‌های ماهیگیری را پشتیبانی نمی‌کند و الوار که مردم قرن‌ها به آن اتکا داشته‌اند، به اتمام رسیده است.

چهارم، جوامع محلی در اکناف دنیا بیش از پیش با مسائل بغرنج روبرو می‌شوند. در شهرهای جنوبی زاد و ولد زیاد و مهاجرت از روستا، منابع گرانبها را می‌فرساید، زاغه‌های بزرگ به وجود می‌آورد و منجر به کم اشتغالی نسل‌های جوان‌تر می‌شود. شیوه‌های توزیع غذا نارساست و این در حالی است که نظام‌های بهداشتی، آبرسانی، آموزشی و فاضلاب از توان افتاده‌اند. در بسیاری از نقاط صنعتی جهان زیر بناهای شهری ـ مدارس، راه‌ها، انتظامات ـ کاهش می‌یابد و حال آن که محلات فقیرنشین افزایش می‌یابد. در بسیاری از مکان‌ها (جامعه مدنی) جامعه مبتنی بر مدارا، نظم و مسؤولیت محلی زیر سؤال است.

بالاخره، مقوله‌های پیچیده عدالت اجتماعی وجود دارد که از لحاظ تاریخی تعاونیها سعی کرده‌اند به آن توجه کنند، امروزه پرداختن به این موضوع، بیش از پیش ضروری است. یکی از این مقوله‌ها به موقعیت نابرابر در اکناف جهان مربوط است. در میان فقرا زنان به نسبت بیشتری وجود دارند، آنها در بیشتر اقتصادها بیش از سهم خود کار می‌کنند، چه مزد آنها پرداخته شود و چه نشود، ظرفیت آنها برای اختیار زندگی غالباً محدود است.

مقوله دیگر به جوانان مربوط می‌شود. در بسیاری از کشورهای جنوبی تعداد زیادی مردان و زنان جوانی وجود دارند که در جستجوی کارند و نگران چگونگی اداره زندگی خویش. در بسیاری از کشورهای شمالی فرصت اشتغال کامل و راضی‌کننده، برای اولین بار پس از نسل‌ها، کاهش می‌یابد، در نتیجه بسیاری از جوانان با آینده‌های تاریک و فرصت‌های محدود روبرو هستند.

مقوله دیگر به مردم بومی مربوط می‌شود. این افراد که در اکناف جهان پراکنده‌اند، غالباً در مکان‌های نامطمئنی که هوسبازی‌های تاریخ برای آنها باقی گذاشته است، زندگی می‌کنند و برای بهبود سرنوشت خود، نوعاً منابع اندک و ظرفیت نهادی محدودی دارند.

نقش تعاونیها

تعاونیها و تعاون‌گران نمی‌توانند همه این معضلات بزرگ را خود به تنهایی حل کنند، ولی می‌توانند در این امر مهم سهیم باشند. جزئی از این کار به انواع رشدی مربوط می‌شود که آنها در داخل سازمان‌های خود پیش می‌گیرند و جزئی دیگر به شیوه‌های اداره امور بر می‌گردد. ساده‌ترین طرق کمک، بسط انواع تلاش‌هایی است که پیش از این موفق بوده است. مثلاً انواع تعاونیها پیش از این نقش‌های مهمی در تولید، فرآیند و توزیع مواد غذایی ایفا کرده‌اند. تعاونیهای کشاورزی در اقصی نقاط جهان عمومیت دارند. آنها به طور مؤثر به کشاورزان خدمت کرده و می‌کنند و در عین حال مقادیر عظیمی کالاهای درجه یک برای مشتریان خود تأمین می‌کنند. آنها پشت و پناه جوامع روستایی مخصوصاً تولیدکنندگان کوچک هستند. بسیاری از تعاونیها نیز در خط مقدم دگرگونی‌های فنی و پیشتاز فرآیند و توزیع مواد غذایی و کالاهای مصرفی هستند.

نقش بالقوه تعاونیهای مصرف، همانند تهیه غذا و کالاهای مصرفی، بیش از پیش اهمیت می‌یابد. در حالی که استثنائاتی وجود دارد، در سال‌های اخیر بیشتر نهضت‌های تعاونی مصرف در سطح ملی رو به رشد گذاشته و بسیاری از تعاونیهای مصرف تطبیق با نظام‌های جدید خرده‌فروشی را آغاز کرده‌اند. بسیاری، انتقال منابع لازم را برای رقابت مؤثر در صنایعی که مشخصه آنها یکپارچگی گسترده فعالیت‌های عمده‌فروشی و خرده‌فروشی و گسترش بازارهای عظیم عرضه کالا (مراکز خرید)، است، در دست بررسی دارند.

اما آینده می‌تواند نویدبخش باشد. اگر تعاونیهای مصرف بتوانند توسط تعاونیهای محلی آن اشتیاق را شکل دهند و امکانات فزاینده سازمان‌‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی را سازماندهی کنند، آن گاه می‌توانند رونق یابند. اگر اعضاء آنها بفهمند چه چیز در میان است و اگر فروشگاه‌ها محتاطانه اداره شوند، به یقین موفق خواهند شد.

به همین ترتیب تعاونیها به دلایل اقتصادی و عدالتی مجبورند آگاهانه و دائم به جوانان نزدیک شوند. آینده تعاونیها به شیوه‌ای ساده و در عین حال مهم در دست جوانان است. سنن غنی و رنگارنگ نهضت، ظرافت‌ها و فلسفه‌های آن لازم است در هر نسل تجدیدنظر و اعمال شود. هر قدر جوانان زودتر مشارکت خود را شروع کنند، زودتر در می‌یابند چگونه نهضت تعاونی باید با زمان‌های آنها سازگار شود و این کار به نفع همه است. گفتگوی دو طرفه نسل‌های تعاون‌گر، شرط اساسی برای موفقیت دائم است.

نتیجه

نهضت تعاونی، نهضت نوید همیشگی است، هیچ گاه به مرحله کمال نمی‌رسد، هیچ گاه با آن چه به دست آورده است آرام و راضی نمی‌شود. نهضتی است که همیشه بین آن چه فلسفه آن پیشنهاد می‌کند و آن چه جهان معاصر نیاز دارد تقسیم شده است. تعاون‌گران متعهد و واقع‌بین باید دائماً انتخاب‌هایی را زیر نظر داشته باشند که تعاونی آنها می‌تواند انجام دهد تا پاسخگوی نیازهای اعضاء باشد، تا به هدف‌های دورتر دست یابد، و به اصول تعاونی در فعالیت‌های روزمرده خود وفادار باشد.

تعاون‌گران، برای هر تعاونی از میان دو زمینه بسیار مرتبط و تا حدودی متمایز، دست به انتخاب می‌زنند:

اولین انتخاب در مورد عملیات داخلی تعاونی کاربرد دارد. سعی بر این است که تعاونی کارآمد باشد، نیازهای اعضاء را برآورد، و با عمل تعاونی همخوان باشد.

دومین انتخاب، به چگونگی ارتباط تعاونی با بقیه تعاونیهای دنیا و جامعه محلی خودش بر می‌گردد. سعی بر کارآیی روابط با دیگر تعاونیها، توسعه کلی نهضت و تعهدات اجتماعی نهضت است. تنها اعضاء تعاونیها هستند که مستقیم یا غیرمستقیم توسط رهبران منتخب یا ساختارهای مدیریت می‌توانند درباره چنین مقولات دشواری تصمیم بگیرند. در هر صورت تصمیم‌گیری به ندرت آسان خواهد بود و در طول زمان تغییر خواهد کرد.