در بسیاری از تعاونیها مشاهده میشود که اعضا در فعالیت تعاونی ومجامع عمومی آن اغلب با مدیریتی نامحدود عهدهدار سمت میشوند. همان قدر که ثبات مدیریت برای یک شرکت ضروری است؛ پویایی آن نیز حایز اهمیت است. در برخی از کشورها با الزام سیستم چرخشی مدیریت تعاونیها سعی در ایجاد تعادل میان ثبات و پویایی […]
در بسیاری از تعاونیها مشاهده میشود که اعضا در فعالیت تعاونی ومجامع عمومی آن اغلب با مدیریتی نامحدود عهدهدار سمت میشوند. همان قدر که ثبات مدیریت برای یک شرکت ضروری است؛ پویایی آن نیز حایز اهمیت است. در برخی از کشورها با الزام سیستم چرخشی مدیریت تعاونیها سعی در ایجاد تعادل میان ثبات و پویایی کردهاند.
عباس شاکری استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: در برخی کشورها با الزام سیستم چرخشی مدیریت تعاونی ها سعی در ایجاد تعادل میان ثبات و پویایی کردهاند. در این کشورها معمولا در پایان هر دوره مدیریتی حداقل یکی از اعضای قبلی به صورت چرخشی مجبور به جایگزینی با نفر جدید است.
او ادامه داد: بدین ترتیب امکان استفاده از اعضای شایستهای که تاکنون در مدیریت شرکت نقش نداشتهاند فراهم می شود ضمن آنکه هیات مدیره به یکباره از وجود مدیران باتجربه قبلی خالی نمی شود. عدم توجه به مساله مدیریت شرکتهای تعاونی و عدم حاکمیت شایستهسالاری در مدیریت آنها می تواند عامل مهمی در عدم توانایی رقابت این شرکتها با سایر انواع شرکتهای تجاری باشد. تدوین شرایط نهادی مناسب برای ایجاد فضای شایستهسالارانه در این شرکتها یکی از اقدامات مهمی است که باید مورد پیگیری قرار گیرد.
شاکری توضیح داد: در مجموع دو مساله مرتبط با مدیریت شرکت که اغلب در مورد تعاونی ها وجود دارد عدم استفاده از نیروهای متخصص در اداره شرکتهای تعاونی و موروثی شدن مدیریت این شرکتهاست. تفکیک مدیریت انتخابی و مدیریت اجرایی آنگونه که در سایر انواع شرکتها نظیر شرکتهای سهامی صورت میگیرد در شرکتهای تعاونی مشاهده نمی شود.
اعضای تعاونی ها یا صاحبان یک شرکت سهامی افرادی را به عنوان اعضای هیات مدیره انتخاب ی کنند. معمولا در شرکتهای سهامی غیرتعاونی با توجه به محوریت کسب حداکثر سود؛ مدیران منتخب اگر متخصص نباشند مدیریت اجرایی را به افرادی غیر از خود که متخصص هستند واگذار می کنند. با این حال در شرکت تعاونی مشاهدات حاکی از آن است که معمولا اعضای هیات مدیره بدون در نظر گرفتن آنکه متخصص هستند یا خیر مدیریت اجرایی را نیز به عهده میگیرند.
او به ذکر مثالی پرداخت و گفت: معمولا شرکتهای انبوهساز دارای نیروی متخصص اجرایی کافی برای پروژهها هستند و بنابراین عملا امور را به متخصصان و مهندسان واگذار میکنند اما در یک شرکت تعاونی مسکن که قصد دارد مجموعه آپارتمانهایی را برای اعضا بسازد معمولا خود اعضای هیات مدیره تعاونی، بدون در نظر گرفتن شرط تخصص، مدیریت اجرای پروژه را نیز به عهده میگیرند.