نقش رسانه در تعاون و تقویت فرهنگ کار جمعی مانند نقشی است که رسانه در هر زمینه دیگری از حوزه فرهنگ و توسعه دارد؛ به این معنا که رسانهها میتوانند با برجستهسازیِ مسائل مهم و اولویتهای جامعه، شهروندان را به بیشتر اندیشیدن درمورد اهمیت خود این مسائل و همچنین داشتهها و کمبودهایی که جامعه دارد […]
نقش رسانه در تعاون و تقویت فرهنگ کار جمعی مانند نقشی است که رسانه در هر زمینه دیگری از حوزه فرهنگ و توسعه دارد؛ به این معنا که رسانهها میتوانند با برجستهسازیِ مسائل مهم و اولویتهای جامعه، شهروندان را به بیشتر اندیشیدن درمورد اهمیت خود این مسائل و همچنین داشتهها و کمبودهایی که جامعه دارد تشویق کنند.
تعاون؛ فرهنگ تعاون و توجه به یک خیرخواهی جمعی و عمومی از لحاظ تاریخی هم ریشه در فرهنگ دینی ما و هم ریشه در فرهنگ ملی ما ایرانیها دارد. یک اصل روشن در باورهای دینی ما وجود دارد و آن این است که دین انسان را به تعاون و همکاری در کارهای نیک دعوت میکند (تعاونو علی البر و التقوی) و در برابر این هم ترغیب به یک امر سلبی وجود دارد ( و لا تعاونو علی الاثم والعدوان)، یعنی نباید همبستگی و امنیت و اراده جمعی برای انجام کنش مبتنی بر ظلم و گناه وجود داشته باشد. بنابراین هم وجه هم ایجابی تعاون در کار خیر و هم وجه سلبی عدم تعاون در کار شر در باورهای دینی ما نهفته است.
فرهنگی هم که در آیینها و سنتهای ایرانی چه در وجه ملی و چه در وجوه خرد و بومی آن وجود دارد یعنی فتوت، جوانمردی، یاریگری، به سوی هم شتافتن در آلام و رنجها و به همنوع کمک کردن، ریشههای عمیقی در زیستههای جامعه ایرانی دارد؛ به گونهای که آیین جوانمردان و سنت یاری و کمک کردن به هم در بحرانها و سوانح مختلف، در بیماریها و رنج ها و در سوگها در فرهنگ ما ستایش شدهاست. با چنین زمینهی فرهنگی باید انتظار داشتهباشیم که تعاونیها از رونق خوبی برخوردار باشند. هنگامی که پدیدههایی مانند تعاونی در اشکال جدید آن در حوزه کار اجتماعی، کنش اجتماعی، کنش اقتصادی و حتی کنش فرهنگی و سیاسی شکل میگیرد و مشخصا به تشکیل اجتماعات خُرد برای فعالیتهای مشخص جمعی میپردازد باید به این نکته دقت کرد که ماحصل این فعالیتها باید نصیب جمع شود؛ چرا که انجام این کارها تنها از طریق جمع امکانپذیر است.
اگر تعاونیهای کشور در حال حاضر با ضعف و نبود روحیه کار جمعی مواجه هستند باید بررسی کرد که چرا فضا و زمینهی مساعدی که فرهنگ ایرانی و فرهنگ دینی ما دارد به جامعه جدید منتقل نشدهاست. از نظر من ریشه آن میتواند در ترجیح یا پیشی گرفتن ارزشها و منابع فردی بر منافع جمعی در جامعه باشد و اینکه هر کس در پی منفعت خود تلاش کند با غفلت از اینکه حتی منفعت فردی هم در ذیل یک منفعت بزرگتر و جمعی بهتر تأمین می شود.
کار رسانهها، آگاهی دادن یا تقویت خودآگاهی نسبت به فرهنگی است که در گذشته وجود داشته است؛ یعنی نوعی آموزش دادن و توجه به میراث فرهنگی و نوعی خلق ارزش و یا متوجه کردن به ارزشهایی که میتوان بر اساس آن میراث گذشته را در پرتو تحولات جدید بازآفرینی کرد و باید دید که چطور میشود در پرتو فهم اجتماعی جدید تعاریف درستتری را برای تأمین منافع فردی ومنافع جمعی پیدا کرد؟
هادی خانیکی
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی